▫️مادری رو به فرزندش کرد و او را نصیحت کرد؛
▫️فرزندم! روزی از روزها مرا پیر و فرتوت خواهی دید... و در کارهایم غیر منطقی!
▫️در آن وقت لطفا به من کمی وقت بده و صبر کن تا مرا بفهمی...
▫️هنگامی که دستم میلرزد وغذایم بر روی لباسم میریزد،
▫️هنگامی که از پوشیدن لباسم ناتوانم،
▫️پس صبرکن و سالهایی را به یادآور که کارهایی که امروز نمی توانم انجام دهم، بـه تو یاد میدادم...
▫️اگر دیگر جوان و زیبا نیستم، مرا ملامت نکن و کودکیات را به یادآور،که تلاش میکردم تو را زیبا و خوشبو کنم...
▫️اگر دیگر نسل شما را نمیفهمم به من نخند،
▫️ولی تو گوش و چشم من، برای آنچه نمیفهمم باش...
▫️من بودم که ادب را به تو آموختم. من بودم که به تو آموختم چگونه با زندگی روبه رو شوی،
▫️پـس چگونه امروز به من میگویی چه کنم چه نکنم...؟!
▫️از کند شدن ذهنم و آرام صحبت کردنم و فکر کردنم، هنگام صحبت با تو خسته نشو ...
▫️چون خوشبختی من اکنون این است که با تو باشم. تو اکنون تمام زندگی من هستی.
▫️هنگام تولدت با تو بودم؛ پس هنگام مرگم با من باش ...
#حرف_خودمانی
✨𝐉𝐨𝐢𝐧↴
『
@majalehaftaaseman』
┅✧❁☀️❁✧┅