سلام ای برازندهات کبریایی
سلام ای که داری شکوه خدایی
سلام ای مقامات تو ماوَرایی
تو مافوق اِدراک اَمثال مایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تو آن نور محضی که سایه ندارد
تو دینی و دین بی تو پایه ندارد
کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد-
-که ما بندگان را کند رهنمایی
تو مولاعلیّ بن موسیالرضایی
به نام تو هرکس توسّل نکرده
به ذات الهی توکّل نکرده
کسی چون تو مارا تحمّل نکرده
تو بالاترین حدّ صبر و رضایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
امام الرّئوف و انیس النّفوسی
توخورشیدهشتم؛توشمسالشّموسی
که خورشید دارد سرِ خاکبوسی
دم صبح بر پای ایوان طلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
امامی به این مهربانی ندیدم
نگاری به این دلسِتانی ندیدم
و چون این حرم آستانی ندیدم
که درچشم عالم کند خودنمایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
توعالیمقامی توعالیجنابی
تو همکنیه با حضرت بوترابی
توزهرا سرشتی تو زهرا مَآبی
تو هم مثل او بضعةُ المُصطفایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تورا عدّهای گفته شاه خراسان
تورا دستهای خوانده سُلطان ایران
بهموسیبنجعفربهموسیبنعمران
تو در اصل سُلطانارضوسمایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تو بینسخه درمانکُنیدرد ما را
شفا میدهی هرچه بیدست و پارا
فَلجها؛کر و لالها؛کور ها را
کجاهستاینگونهدارالشفایی؟
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
شدم عازم مشهد ای شاه هربار
نوشتند در نامه ام حجّ بسیار
برایم رقم خورد در وقت دیدار
چهزیباطوافی؛چهسعیوصفایی!
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
بهشتاست محدودهی حائر تو
بُوَد زائر ذات حق ؛ زائر تو
بواللهِ یک ذرّه هم چاکر تو
ندارد کنار تو ترس از بلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
شبیه تمام گرفتارها ؛ من
به پابوسیات آمدم بارها من
دلم قُرص باشد چو زوّارها من
سهجاوعدهدادی و حتماًمیآیی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
بهغیر از تو من تکیهگاهیندارم
بهغیر از حرم سرپناهی ندارم
بهجز گریه پیش تو راهی ندارم
ببخشا اگر سر زد از من خطایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
ببین فصل کالی مارا ؛کرم کن
ببین خستهحالی مارا کرم کن
ببین دست خالی مارا کرم کن
تصدّقکن ایذوالکرم؛کربلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
مدد کنکهپای تو مُحکم بمانم
به پای تو تا پای جانم بمانم
اجازه بده تا مُحرّم بمانم
که از شوق مشّایه هستم هوایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
محمد قاسمی