. زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا یه خونه میسازم دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هاتو یه خونه میسازم که توش غم نباشه یه خونه که قدت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش جای پا نیست یه خونه میسازم درش گُر نگیره که آتیش هیزم به آتیش نگیره عزیز دل من عزیز دل من 2 بخون از تو چشمام تو شرمندگی رو بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه میسازم برات ای بهارم همون اول از در میخ و درمیارم یه خونه که دوروبرش خار نباشه رد دست خونی رو دیوار نباشه سلمان کنارش ایستاده یه نگاه به سلمان کرد میبینی به گریه دیگه کارم افتاد در خونه من روی یارم افتاد عزیز دل من عزیز دل من 2 .