📋 پشت در خانه ی او جمع شدند
#سبک_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
خانهی امنی که به دور و برَش
کاش که دیوار نمی ساختند
خانهی سرخی که برای درَش
کاش که مسمار نمی ساختند
پشتِ درِ خانهی او جمع شد
هر چه که بود از خس و خاشاک و خار
آتشِ افروخته دردا خودش
بود در آن معرکه آتش بیار
شعلهای از آتشِ بغضِ علی
گفت بزن! فاطمه پشتِ در است
میشود این قصه همینجا تمام
فاطمه تنها سپرِ حیدر است
بغضِ حُنین و اُحد و بدر گفت
ضربه بزن! ضربهای از انتقام
گفت اگر محسنِ او کشته شد
میشود این قصه همینجا تمام
غافل از اینکه به شجاعت هنوز
فاطمه دارد پسر دیگری
محسن اگر رفت، ابالفضل هست
هست ابالفضل، فاطمه دارد قمر دیگری
محسن اگر رفت، ابالفضل هست
تا پسر سوم زهرا شود
محسن اگر نیست کنارِ حسین
هست ابالفضل که سقا شود
روحِ علی، فاطمه رُوحی لَدَیْکَ
قلبِ علی، فاطمه قلبی لَدَیْکَ
ماه تر از ماه تر از ماهِ ماه
مادرم، باز سَلامٌ عَلَیْک
زمزمه میکرد ابوفاضلت
با لبِ خونی به لبِ علقمه
کاش به جای تو مرا میزدند
زمزمه میکرد ابوفاضلت
وای من و وای من و وای من
علقمه هم نالهی خون می زند
میخ در و سینهی زهرای من