تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین پیرُهَن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد پیش چشمم، شده غمهای تو تکرار حسین کی رود از نظرم، منظره ی کرب و بلا بی حیاتر شد عدو بعد ، حسین به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده مثل که سرش خورد به دیوار حسین یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند مانده بودم چه کنم در بر انظار حسین نوکر عمریست که سنگ تو به سینه زده است به امیدی که شود لایق دیدار حسین : 💔 شـب جـمعه است و هـوایت به دلم افتـاده ای رفیق ابدی، حضرت ارباب، سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .