یک کوله بار خاکی و یه حرفِ ساده با چشمی که میباره واست بی اراده قلبِ شکستم مست و حیرونِ حسینِ من رو کشونده تا حرم پایِ پیاده هوا هوایِ عاشقی ، صفا صفایِ کربلا قلبِ مریضم اومده ، داراشّفای کربلا یه پنجرست که تو دلم ، وا شده رو به کربلا تنگِ دلِ خرابِ من ، تنگِ غروبِ کربلا بند دوم اینجا پناه و قبلگاهِ عالَمِینِ کشتیِ نوح این خاکِ بین الحَرمینِ چیزی که مارو پایِ این پرچم کشونده بی شک همون یَجمَعُنا حُبُّ الحسینِ بِبُر دلُ از اون قفس ، بِشو رها رها رها بیا پرنده شو تو هم ، تو اسمونِ کربلا خدا همیشه زائرِ ، زائرِ شاهِ کربلا وقف حرم بکن دلُ ، بزار تو راهِ کربلا بند سوم گرد و غبارِ راهِ روی شونه ی من یعنی میشه پیشِ تو باشه خونه ی من شش گوشه داری گوشه ای رو خرج من کن خرجِ دل و روح و تنِ ویرونه ی من تو که میدونی دردمُ ،خستم از این همه بدی من اومدم به کربلا ، یا تو به خونم اومدی؟ باروضه های مادرت ، که میخونه تو قتلگاه دلِ منُ شفا بده ، بکن گداتو سر براه