. خطابه‌ای برای قوم یهود خدا همراهتان شد با همان کودک که در زنبیل خدا همراهتان بود و چه آسان رد شدید از نیل خدای مهربان روزیتان را من‌ّ و سلوا کرد برای تشنه‌هاتان چشمه‌های روشنی وا کرد چه نعمتها که با دست خودش در سفره‌هاتان چید کلیمش را فرستاد و کلامش را نفهمیدید تمام دفتر تاریختان غرق جهالت بود شما از ابتدا هم کارتان کفران نعمت بود شما خورشید را با شعله‌ی مشعل عوض کردید چرا با سامری موسای مرسل را عوض کردید؟ بهانه بر بهانه غم به موسای نبی دادید شما دنبال ماهی‌های روز شنبه افتادید شما از ظلم و از طغیان و نامردی پرید آری که از چنگ شما جاری شده خون‌های بسیاری شما ای ابن سعدان آب را بر کودکان بستید شما میراث‌دار حرمله در این زمان هستید شما کِشتید بادی را شبیه داس اهریمن شده حالا دگر هنگامه‌ی طوفان درو کردن از این پس جانتان از غیرت ما در خطر باشد که از شمشیرتان ایمان ما برنده تر باشد بترسید از صدای ما که می‌گوییم یا حیدر که نزدیک است فتح باشکوه خیبری دیگر .