سفره ها جمع شد و ماه خدا هم شده سر رمضان رفت و غمش مانده به افطار و سحر نشدم آنچه دلت خواست ببخشید نشد مثل ارباب ز تقصیر و گناهم بگذر من که سی شب صنما فکر تو بودم همه جا به خدا خوب شوم آه بیایی تو اگر یابن الحسن گفتم این ماه کمی فاصله را کم بکنم از برم رد نشوی آه تو با فاصله تر 😭 (آخه وقتی میاد خیلیا میگن ما این آقا رو دیدیم ، اما نشناختیم) من در این فاصله ها فطر ندارم بخدا😭 عید روزیست که از تو برسد باز خبر فطر یعنی که جدا از دل صحرا بشویم فطر یعنی که همین جمعه بیایی ز سفر من شکایت به رضا میبرم از دوری تو این‌ همه سال کجایی و جداییم چقدر