با گریه آمدم، اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم، برگرد خیمه گاه بعد از دقایقی، دیدم که پیکرت در خون فتاده و، بر نیزه‌ها سرت عمه جانم عمه جانم، عمه جان نگرانم عمه جانم عمه جانم، عمه جان قدکمانم برادرم، تاج سرم، من خواهرم تشنه حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️