من که رو سیاهم یا کریم و یا رب غرق در گناهم یا کریم و یا رب سیل اشک و آهم یا کریم و یا رب گشته سد راهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب من هر آن چه هستم بنده تو هستم هر چه عهد بستم ای خدا شکستم هستی ام ز دستم رفت و وَرشکستم ده به خود پناهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب ای خدای سبحان من ز بی نوایی در بر تو سلطان می کنم گدایی بر من پریسان کن شها عطایی چون که بی پناهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب جز تو کس نداند راز این دل من عفو تو نماید حل مشکل من من ز ناتوانی گشته ام زمین گیر فصل نوجوانی رفت و من شدم پیر قامتم کمانی شد ز جرم و تقصیر در طریق راهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب ز آب دیده شب ها وصف تو ستودم سر کشیده در هم جمله تار و پودم آن چه راز دل بود با تو گفته بودم آرام نگاهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب  احمدآرونی