بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
شکایتم از اون نامرد بی دینه
از اون شب تاریک چشام نمی بینه
از دست سنگینش سرم چه سنگینه
تو روی نی بودی و من بین بیابون
پریدم از خواب ولی لرزون و هراسون
بخون حکایت رو
درد جسارت رو
از چشم پُر خون.
بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
پشت تموم این همه بلا دوره
رسیدی و بین طشت طلا نوره
اگه بیام با تو نور علی نوره
قدّ خمیدم ببین و لرزش دستم
موی سفید من و دندون شکستم
منو ببر بابا
که من مث زهرا
خسته خستم
بابا زهرای کوچیک تو
تو آرزوی توئه
دلم توی سینه م عین گلوی توئه
بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
موهام پُر از خاکه پاهام پُر از خاره
نمی دونی زخمام چه سوزشی داره
خوابم میاد اما هق هق نمیذاره
دشمن با سرنیزه به جون حرم افتاد
اونقدر دویدم چادرم از سرم افتاد
صد دفعه افتادم
درست همون جور که
مادرم افتاد
بابا یاس پُر آبله ام
زهرای قافله ام
اسیر دستای سنگیِ حرمله ام
چ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین