شب ششم
سرم جلوعمو پایینه
چشای خیسمومیبینه
اگه بره سرم رونیزه
مث عسل برام شیرینه
من قاسمم عمویتیم حسن برادرت
بایدبره سرم رونیزه ها مثل اکبرت
توگوشمه هنوز صدای آه خواهرت
میخام برات بشم منم فدا
بزاربرم عمو تورو خدا
عموحسین عموحسین من
حرف بابام حسن(ع) یادم هست
اون غصه ومحن یادم هست
بهم میگفت یه روزتوکوچه
مادرموزدن یادن هست
سیلی زدن به صورت زهرای مرتضی
آتیش گرفت به زیر در دنیای مرتضی
میباره اشک توکوچه ازچشمای مرتضی
جلوپسر یه مادروزدن
بمیره قاسمش براحسن(ع)
غریب حسن(ع)غریب امام حسن(ع)
#مهدی_فرزانمنش
#شب_ششم_محرم
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین