#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#ورود_به_ماه_محرم
از سرِ شب، غربت و دلشورهام بسیار شد
غصهی یک عمر، بین سینهام انبار شد
خواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهان
با صدای نالهای محزون، دلم بیدار شد
ناله میفرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسین
از همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شد
چشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرش
تا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شد
آی نوکرها میان سجده، شکر حق کنید
باز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شد
پیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاست
علتش این است در چشمانِ دشمن، خار شد
نام شیرینت، رسولِ ترک میسازد حسین
گفت هرکس یا حسین، از معصیت بیزار شد
نذر کردم یک دهه فارغ شوم از غیر تو
شاید آخر چشمِ کورم لایق دیدار شد
حضرت سلطان سفارش کرده، فَابک لِلحسین
ابر چشمانم برای روضهات پربار شد
سنگ از روزی که آمد خورد بر پیشانیات
استعاره از دل بی رحم و بی افسار شد
**
راستی آقا خبر داری سفیرت تشنه است؟
مسلمِ مظلوم، آواره سرِ بازار شد
ظهر پشت مسلمت یک شهر بیرون آمدند
وقتِ مغرب بین کوفه، بی کس و بی یار شد
✍
#محمدجواد_شیرازی