۱۴
#نوحه_سنتی
#کوفه
#حاج_رضا_یعقوبیان
شهر کوفه پر از شادی و شور
همه کف می زنند شاد و مسرور
همره کاروان اسیران
آمده آن سر از بدن دور
وای-جان طفلان بر لب
وای-همه در تاب و تب
وای-خونجگر شد زینب
وای-یا اخا یا مظلوم۳
تو کجا بوده ای ای برادر
خونجگر شد ز داغ تو خواهر
پیکرت کربلا غرقه در خون
آمدی از چه در کوفه با سر
وای-تو مرا دلداری
وای-اشک من شد جاری
وای-کن مرا تو یاری
وای-یا اخا یا مظلوم۳
یا حسین روشنای دل من
سوزد از هجر تو حاصل من
شده، ای جان خواهر حسین جان
داغ تو تا ابد مشکل من
وای-روی نیزه سرت
وای-بنگر دخترت
وای-آمده در برت
وای-یا اخا یا مظلوم۳
یا حسین ماه در خون تپیده
کی رگ حنجرت را بریده
رو به روی تو زینب به محمل
ریزد از داغ تو اشک دیده
وای-روح من ریحانم
وای-قاری قرآنم
وای-بر لب آمد جانم
وای-یا اخا یا مظلوم۳
خون دل ریزد از دیدگانم
بر لب آمد ز هجر تو جانم
بس که من دیده ام داغ روی داغ
رفته دیگر ز پیکر توانم
وای-ای به خون غلتیده
وای-خواهر غمدیده
وای-سر به نیزه دیده
وای-یا اخا یا مظلوم۳
تو نبودی زد آتش زبانه
خیمه ها سوخت همه وحشیانه
پیش چشمان من یا حسین جان
بر اسیران زدند تازیانه
وای-جگرم می سوزد
وای-پیکرم می سوزد
وای-کمرم می سوزد
وای-یا اخا یا مظلوم۳
#کوفه