۱۴ شهر کوفه پر از شادی و شور همه کف می زنند شاد و مسرور همره کاروان اسیران آمده آن سر از بدن دور وای-جان طفلان بر لب وای-همه در تاب و تب وای-خونجگر شد زینب وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو کجا بوده ای ای برادر خونجگر شد ز داغ تو خواهر پیکرت کربلا غرقه در خون آمدی از چه در کوفه با سر وای-تو مرا دلداری وای-اشک من شد جاری وای-کن مرا تو یاری وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین روشنای دل من سوزد از هجر تو حاصل من شده، ای جان خواهر حسین جان داغ تو تا ابد مشکل من وای-روی نیزه سرت وای-بنگر دخترت وای-آمده در برت وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین ماه در خون تپیده کی رگ حنجرت را بریده رو به روی تو زینب به محمل ریزد از داغ تو اشک دیده وای-روح من ریحانم وای-قاری قرآنم وای-بر لب آمد جانم وای-یا اخا یا مظلوم۳ خون دل ریزد از دیدگانم بر لب آمد ز هجر تو جانم بس که من دیده ام داغ روی داغ رفته دیگر ز پیکر توانم وای-ای به خون غلتیده وای-خواهر غمدیده وای-سر به نیزه دیده وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو نبودی زد آتش زبانه خیمه ها سوخت همه وحشیانه پیش چشمان من یا حسین جان بر اسیران زدند تازیانه وای-جگرم می سوزد وای-پیکرم می سوزد وای-کمرم می سوزد وای-یا اخا یا مظلوم۳