. . میشوره قلبمُ ، این اشکِ روضه ها پایِ دلِ منُ ، میبره کربلا ای شورِ قلبم حسین نورِ قلبم حسین تنها با غمِ تو جورِ قلبم حسین ابِ فرات توی چشامِ ، زخمِ لبت روی لبامِ ، میبینی حال و روزمُ سینه ی تنگم آهِ تو داره ، چشایِ من بی وقفه میباره ، میبینی حال و روزمُ بند دوم تصویرِ کربلاست ، توی چشای من اقا یسر بزن ، به کربلای من ای اشک هرشبِ من سوزِ من تب من میرسه حرمت زینب زینبِ من دستِ توعه بود و نبودم ، از تو پُرِ همه وجودم ، با تو گره خورده دلم نگیر ازم دلتنگیامُ ، خاطره های کربلامُ ، نگیر این احساسُ ازم بند سوم اورده با خودش ، بویِ تو رو حرم حس میکنم که رو به روی مقتلم ای بی کفنِ غریب از اون شیب الخضیب واسم روضه بخون بازم یابن الشبیب زینبِ و قاتل و خنجر ، زینبِ و نیزه و حنجر ، یکی بگیره دستشُ پیشِ چشاش سرُ بریدن ، بعدش سویِ حرم دویدن ، دین دلِ شکستشُ (سلام الله علیها)