۱۲ (حضرت عبد الله ابن الحسن ع) عمه ببین عمویم،تنها شده به مقتل مگر که او نباشد،فرزند ختم مرسل مظلوم عمو عموجان۲ عمه نما رهایم،دیگر مکن صدایم خواهم روم برایش،جان را فدا نمایم مظلوم عمو عموجان۲ در غیرتم عجیبم،عمو بود حبیبم عمو به قتلگاه است،زین درد بی شکیبم مظلوم عمو عموجان۲ رنگ از رخم پریده،ریزد سرشک دیده صدای غربتش را،تنها خدا شنیده مظلوم عمو عموجان۲ عمه ببین به میدان،عموی من غریب است میان جمع دشمن،تنها و بی شکیب است مظلوم عمو عموجان۲ من از کنار عمه،تا غربتش شنیدم از روی آن بلندی،سوی عمو دویدم مظلوم عمو عموجان۲ من غنچه ی شکفته،در گلشن ولایم فرزند خردسال،امام مجتبایم مظلوم عمو عموجان۲ فرزند مجتبایم،از نسل مصطفایم در راه دین و قرآن،آماده جانفدایم مظلوم عمو عموجان۲ دشمن بدان چو بابا،با قدر و با جلالم در قتلگاه این دشت،شد موسم وصالم مظلوم عمو عموجان۲ دشمن بدان که هستم،از نسل اشجع الناس بهر دفاع از دین،رزمنده ام چو عباس مظلوم عمو عموجان۲ دیدم عموی مظلوم،در موج خون تپیده آمدم و به راهش،دستم شده بریده مظلوم عمو عموجان۲ بوده ز روز اول،شهادت آرزویم جان می دهم به راهش،در بغل عمویم مظلوم عمو عموجان۲