شور جانسوز روضه ای
بی بی جان رقیه علیها السلام
.........
یه سه ساله غرق ناله
بدنش کبود و نیلی
یه یهودی توی کوچه
زده صورتش رو سیلی (2)
از رده یه گوش پاره
بد جوری که خون می باره
مرهمی پیدا نمیشه
تا که درداش بشه چاره
بابا بابا بابا بابا
بیا من و ببر(3)
.....................
رد خارو چش تارو
تموم تنش نشونه
نا نداره بی قراره
می دونم که نمی مونه
بی شماره نفساشه
بابایی ذکر لباشه
انگاری که خیلی وقته
رقیه که چشم براشه
بابا بابا بابا بابا
بیا من و ببر 3
.... .....
.........
شب آخر ذکر مادر
عقده هامو پاره کرده
دست به پهلوش -چش کم سوش
زینب و بیچاره کرده
مث بانوی مدینه
بدنت زخمیه کینه
رد میخ و تازیونه
مونده بر صورت و سینه
بابا بابا بابا بابا
بیا من و ببر 3
............
.......
التماس دعا
شعر و سبک: موسویhttps://eitaa.com/seyydmshmodmoosavii