آمد ز ره ای عاشقان زیبا گل باغ جنان مژده دهم بر عالمی آمد ز ره ماه نهان آمد گل توحید من آن منتها امید من مژده رسانم ای صنم کرده طلوع خورشید من آن طلعت زیبای تو بوی بهران می دهد چشم خمار ناز تو جانی به جانان می دهد زیبا گل زهرا توئی ای نرگس شهلای من آمد گل ختم رسل ، آن دلبر رعنای من نام تو را بر دل نوشت ای دلبر زیبا سرشت ای تکسوار فاطمه ما را رسان سوی بهشت کی آئی ای زیبا نگار می گیرم از هجر تو فال ما را ببر سوی خدا ای دلبر زیبا خصال ما را ببر ای ساقیا دیگر به سوی میکده ای واژه مستانگی می را به دستانم بده دین مرا ایمان توئی ای معنی هر آب و گل روح مرا ریسمان توئی گردیده ام از تو خجل یوسف به بازار آمده از بهر ما یار آمده گل مست و شیدا این سخن گوید که دلدار آمده آمد ز ره دادگان خورشید آل مصطفی گویا ز راه کربلا آید نگار مرتضا آن آخرین ماه علی می آید از شهر جنون از آن دم زهرائیش گردیده عالم غرق خون ذکر انا المهدی او آید بدون واهمه گوید فلک با زمزمه آمد عزیز فاطمه پستی به پایان آنمده آن روح ریحان آمده مهدی رسید ای عاشقان هجرم به پایان آمده ای خاک پایت عرشیان ای دلبر ابرو کمان ای حجت ثانی عشر ای مه لقای فرشیان می آید از مشرق کسی با پرچم سبز حسین ای عاشقان می آید آن زیبا نگار عالمین می آید ای یاران دگر آن چادر خاکی به دست آتش کشد بر جسم آن ثانی خون آشام و پست ای مهدی زهرا گذر سوی گدای خود نما از بهره این آلوده دل یابن الحسن بنما دعا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)