اشعارحضرت زهرا ( س ) دلم شبها بهانه پیشه کرده میان خاک یثرب ریشه کرده منم عاشق ولیکن رو سیاهم به سوی میکده باشد نگاهم نمی دانم دلم دلبسته کیست به سوی آسمان آشفته چیست بود انجم پریشان نگاهت بود اختر هراسان نگاهت دلم در خانه ای گشته گرفتار به عشق یار خود گردیده بیمار میان باغ گلها همچو خارم به خاک کوی تو سر می گذارم دلم سوی مدینه پر گرفته سراغ از ساغی کوثر گرفته مرا در میکده تنها گذارید دلم را تشنه زهرا گذارید منم آشفته در میخانه عشق منم پا بند این دردانه عشق دلم آواره شهر نبی بود دلم آشفته عشق علی بود گنهکاران امت را نوید است که زهرا شافع هر نا امید است بود عالم از این مولود دلشاد بده عیدی ما و کن دلم شاد بگیر از فاطمه دیگر تو عیدی بزن خنده که بر حاجت رسیدی شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)