رباب همسر امام حسین (ع)، دختر امرؤ القیس کلبى (۳۵۵) از زنان بزرگوار، وفادار و عـارف بـه شـاءن اهـل بـیـت عـلیهم السلام بود. نقل شده که امر و القیس کلبى در زمان عمر به مدینه آمد و اسلام آورد و عمر او را بر مسلمانان قضاعه در شام امارت داد. امام على و دو فرزندش او را مـلاقـات کـرده و بـراى وصـلت بـا خـانـدان او اظـهـار تمایل کردند و او سه دختر خویش را به نکاح امام و دو فرزندش در آورد که از جمله آنان رباب بود که به نکاح امام حسین (ع) در آمد.(۳۵۶) ایـن بـانـو نـسـبـت بـه ابـا عـبداللّه (ع) معرفت و محبت خاصى داشت . کلام آن بانو نشانگر این مـعـرفـت و مـحـبـت اسـت . در مـقابل ، امام حسین علیه السلام نیز نسبت به این بانوى بزرگوار و فرزندانش که سکینه و عبدالله شیر خوار، بودند علاقه زیادى داشت . نقل شده است که امام حسین (ع) در مورد این بانو و دختر گرانقدرش سکینه چنین فرموده است :(اِنّى لاَُحِبُّ داراً تَکُونُ بِهَا السَّکینَهُ وَ الرُّبابُ)(۳۵۷) دوست دارم آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند. مـحـبـت آن حـضـرت بـه خـاطـر شـخـصـیـت این بانوى بزرگوار بود. او عظمت مقام اباعبدالله را دریـافـتـه بـود و خـود را خدمتکارى در خدمت آن امام به حساب مى آورد. او به همراه امام در کربلا حاضر شد تا تمام مصیبتها و درد و رنجها را تحمل کند. او همسرى وفادار و نیکو بود. اشـعـار و مرثیه هاى بانو رباب در مصیبت اباعبدالله بیانگر عظمت شخصیت و معرفت او آن به حـضـرت اسـت . ربـاب درمـجـلس ‍ ابـن زیاد ملعون سرمبارک امام حسین (ع) را در آغوش گرفته ، بوسید و گفت : (واحُسَیْناً فَلا نَسیتُ حُسَیْناً اَقْصَدَتْهُ