بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 جمعه_حضرت_حسین_علیه_السلام 🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫 آسمان شهریثرب را قمر باشدحسین باغ سرسبز ولایت را ثمر باشدحسین بیت والای کرامت را گهر باشدحسین شرح بزم کبریایی را اثرباشد حسین خوب رویان رابگو،زیباگهرباشد حسین بــر علی وفاطمه زیبــاپســر باشد حسین کیست این، این باب رحمت، عزت پیغمبر است دومین زیباپسر بر کوثر وبرحیدر است این حسین ،مــاه جمـالش عالم‌آرایـی کند این حسین خاکش سرافرازی جبین‌سایی کند عشق بی روی حسین، احساس تنهایی کند این حسین ابن علی ،باشدکه آقایی کند برتمام شیعه اوهمواره مولایی کند جان خـود را وقف بر گل‌های زهرایی کند میدهد اوجسم‌ و جان و چشم خود در راه‌ دین می کنـد تقدیـم در راه خدا ،خون جبین اوست آقایی که در آغـوش دریـا مانده است می زند آتش به دریا، یا به صحرا مانده است اوست شمعی در شـرار دل سراپا مانده است آب گشتــه در میــان آب و تنها مانده است ظهرعاشوراببین، لبْ تشنه‌سقا مانده است تشنگی برآن لــبِ فــرزند زهرا مانده است ناله ی ایّوب می‌ آید به یاد صبر او تـا قیـامت عشق عالمی گردد به دور قبر او این حسین است وکه،وجه‌ الله محو روی اوست فاطمیون را همه دل در کمند موی اوست پهلوانی شمه،ای ازجلوی بازوی اوست جلوه گرازفتح خیبـر، آن خــم ابـروی اوست جلوه باغ ولایت قامت دلجـوی اوست توتیای چشم عالم بین،ز خــاک کوی اوست از دل گهـواره تـا کرببلا،شدزمزمه لحظه‌ای غافل نگردید از نگاه فاطمه مژده امشب میزبان این پسر،بیت خداست این حسین است،مطلع الانــوار مصبـاح الهداست نام او تـا حشــر ثــاراللّهیان را مقتداست این حسین قربانــی کـوی خدا از ابتـداست این حسین خون خدا با راس از پیکر جداست این حسین برخالق خودتا ابد «روحی فدا»ست کیست او خورشید تابان سرای فاطمه اوحسین است و حسین است،، باب حاجات همه بیت مولا، رافقط آن یاسمن، باشدحسین عشق و غیرت، جان آزادی به تن، باشدحسین فاطمیّـون را چـراغ انجمـن، باشدحسین ضربه شمشیر و دست بوالحسن، باشدحسین درجهان بـاب المراد مرد و زن، باشدحسین برعلی مرتضی، لشکرشکن: باشدحسین این خداوند شرف، عبد خداوندجلیست این شه عالم ،که باشد،اوحسین ابن علیست آن جمال طلعـتش خورشیـد رخســار خداست! آن نگاه روی او، تکــرار دیــدارخداست!. از شـب میــلاد همواره، گرفتار خداست! جان اودر دست و سرگردان به بازار خداست! این حسین است که با جانش خریدار خداست! کیست سـردار سپاه است و علمــدار خداست! این حسین است که خود مظلوم ظالم‌سوز بود همچو حیدر ماه در شب بود و شیر روز بود گل پسرآمدکه،زهــرا بوده تنهامادرش حیــدر کـرّار می‌خوانــد نگار دیگـرش عمّـۀ ســادات مــی‌بالد کـه بوده خواهرش بـا ادب خودایستاده هر ادب در محضـرش تـا قیــامت کل هستی تشنــه‌کام ساغرش شدشفا یک معجزه همواره،از خاک درش گوش باشید اکتفا کردن به یک حاجت کم است کم مخـواه ،زیراحسبن،بـاب المراد عالم است توخـدا را تیـغ بــران در نیـامِی یاحسین تو علــی را شیــر غران در کلامی یاحسین تو بــه رخسـارت تجـلاّی تمـامی یاحسین شد مقامت در صـف محشـر مقامی یاحسین برتو «نفسی انت» فرمودت امامی یاحسین ازسپا ه دشمنت گیر انتقامی یاحسین روز عاشورا توباخونت چنین یاری کنی برسپاه حق حسین جان ،تو علمداری کنی تشنه‌ای و چشم دریا زیر پایت یاحسین دل رویِ دل در حـریم با صفایت یاحسین میشوم مستانه در صحن و سرایت یاحسین ریخت باران اجـابت از دعایت یاحسین اشـک زینب ریخت روی دست هایت یاحسین بال حورالعیـن زیر هردویاپت یاحسین جوشد از خاک درت اشک مناجاتم حسین بوده هرجایی به کویت عرض حاجاتم حسین کیستی دین من، آیین من، ایمانم حسین زخم‌هـای پیکـرت آیـات قـرآنم حسین پای تا سر دردم و خاک تو درمانم حسین با تو بودن از ولادت دین و ایمانم حسین ذکرثارالله درمان تن و جانم حسین دست من خالی و مدحت درِّ غلطانم حسین هر که هستم من ثناگوی توام ،نور دوعین نیستم قابل که گویم برتو(مجنونم )حسین غلامی(مجنون کرمانشاهی)