اشعارناب محرمی
بین خوبان درّنابم کرده ای
ذرهّ بودم،آفتابم کرده ای
درمیان بزم عشاقت حسین
آمدی وانتخابم کرده ای
گرچه خارم بین گلها مانده ام
بد بُوام،اماگلابم کرده ای
گربَدَم بردرگه لطفت حسین
کی زدرگاهت جوابم کرده ای
هرشب ازباران اشکم ترشدم
یاحسین باگریه خوابم کرده ای
بی شماره صدگنه کردم ولی
با نگه غرق ثوابم کرده ای
تامنِ مجنون هوایت می کنم
درشرارعشق آبم کرده ای
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
******
این اشک من نشانۀ عرض ارادت است
درمجلس عزای توبودن سعادت است
هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا
زیراکه هرچه داده به من ازولادت است
ازکودکی برای حسین اشک ریختم
این منصبی است بهردوچشمانم عادت است
یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام
زیراکه اشک روضۀ توسعادت است
هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین
کارت به وقت مردن من یک عیادت است
عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم
اماهمیشه حاجت من یک شهادت است
مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است
قبل ازولادتم به توعرض ارادت است
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
******
بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن
مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن
گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام
میان نوکرانت،به بدحسابم مکن
به روزمحشرحسین،میان عاشقانت
مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن
توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ
بابستن پلک خودمولاعذابم مکن
آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت
به آتش جهنم،توانتخابم مکن
فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر
باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن
مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی
لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
******
آن کس که سینه چاک مُحَّرم نشدحسین
هرگزبه پیشگاه تومَحرم نشد حسین
باشدتمام روضة توجنت خدا
آدم بدون گریه ات آدم نشدحسین
بردیدگان ماقدمی کن تومَرحَمت
این برگ خشک قابل شبنم نشدحسین
آن اشک روضه های توباشددوای درد
امابه زخمهای تومَرهم نشدحسین
گرسینه می زنم همگی ازلطف شماست
آن داغ لعل تشنه مجسم نشدحسین
مجنون به گریه،روی سرش دست فاطمه است
این اشکِ تونصیب دوعالم نشدحسین
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
******
چون پرچمی به روی سرم سایه گُستری
هرچه بگویمت،توزخوبان برتری
من پرزنان به سوی حرمخانه می روم
تاگنبدقشنگ توباشد،کبوترم
هرگزمرازقبروقیامت هراس نیست
ذکرتویاحسین،شده است شورمحشرم
امشب مرادوباره ابالفضل خوانده است
شکرخداکه برتوحسین جان نوکرم
ماراخدابرای عزای توآفریده است
نوکراگرشدم،بُودازنذرمادرم
مجنون تمام هستیِ خودکرده نذرتو
امشب سری بزن به نفس های آخرم
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)