#معرفت_افزایی ۴ امامحسنمجتبی
🔹از سویی امام حسن(علیهالسلام) با لشکریان خود به ساباط رفت. به گفته شیخ مفید امام حسن(علیهالسلام) برای آنکه یاران خود را بیازماید و فرمانبری آنها را بسنجد، خطبهای خواند و گفت: «وحدت و همدلی برایتان بهتر از تفرقه و جدایی است...؛ همانا تدبیری که من برای شما میاندیشم برای شما بهتر از تدبیری است که برای خودتان دارید..»
🔹پس از سخنان امام، مردم با یکدیگر گفتند او قصد دارد با معاویه صلح کند و خلافت را به او واگذارد. عدهای به خیمه او هجوم بردند و وسایل او را غارت کردند و حتی سجاده او را از زیر پایش کشیدند.😔
🔹 ولی بنابر نقل یعقوبی (درگذشته ۲۹۲ق) علت این حادثه آن بود که معاویه چند نفر را برای گفتگو نزد امام حسن علیهالسلام فرستاد. آنها وقتی از نزد وی برمیگشتند، با صدای بلند به گونهای که مردم بشنوند، با یکدیگر میگفتند: خدا توسط پسر رسول خدا، خون مسلمانان را حفظ و فتنه را خاموش کرد؛ او صلح را پذیرفت.
سپاهیان امام با شنیدن این سخنان برآشفتند و به خیمه او حمله کردند.😔
🔹 پس از این ماجرا یاران نزدیک امام حسن(علیهالسلام) به محافظت از او پرداختند، ولی در تاریکی شب یکی از خوارج به او نزدیک شد و گفت: ای حسن مشرک شدی همان گونه که پدرت مشرک شد؛
سپس با خنجری به ران او زد و امام که سوار بر اسب بود بر زمین افتاد.😔
🔹امام حسن علیهالسلام را به مدائن بردند و در خانه سعد بن مسعود ثقفی منزل دادند تا درمان شود.
🔹در حالی که امام حسن(علیهالسلام) در مدائن به مداوا مشغول بود، گروهی از سران قبائل کوفه پنهانی به معاویه نامه نوشتند و اعلام فرمانبرداری کردند. آنها معاویه را به آمدن به سوی خود ترغیب کردند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند.
🔹به گفته شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق)، امام حسن(علیهالسلام) وقتی این خبر و همچنین خبر پیوستن عبیدالله بن عباس به معاویه را شنید و از سویی سستی و بیرغبتی یاران خویش را مشاهده کرد، دریافت که تنها با عدهای اندک از شیعیانش، نمیتواند در برابر لشکر انبوه شام مقاومت کند.
🔹 زید بن وهب جهنی نقل کرده است که امام حسن(علیهالسلام) در مدت مداوای خود در مدائن به او گفت: «به خدا سوگند اگر با معاویه بجنگم، مردم عراق گردن مرا میگیرند و مرا تسلیم او میکنند. به خدا سوگند اگر در حال عزت با معاویه صلح کنم، بهتر است که در اسارت به دست او کشته شوم یا بر من منت گذارد و از کشتنم صرف نظر کند و برای همیشه ننگی بر بنی هاشم باقی بماند.»
ادامه دارد...