🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 هـزار شُکـر که بُـردیـم نـامِ هـادی را هـزار شُکـر که داریـم امامِ هـادی را هزار شُکر که دارد در این شب نوروز لبـاسِ مـشـکـیِ مـا، احـتـرامِ هـادی را سـلامِ مــا بـرسـانـیـد ای کـبــوتـرهــا که بـشـنـویم عـلـیک الـسلامِ هادی را چـقدر جلوه به جبـریل می‌رسد وقـتی خـطاب می‌کـنـد آقـا، غـلامِ هـادی را بیا رویم که جـز سامـرا پـناهی نیست نیاز نیست به فطرس، بیا که راهی نیست بر آستان تو مـژگانِ ما که عادت کرد به خاک بوسی ما، آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت، بالا رفت کسی که رفت به این روضه‌ها، عبادت کرد همین‌که زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پُر از چشمه‌ی سعادت کرد بـرای عـمـه‌ی سـادات در قـفـس رفـتـی و شیر عرض اردت به این سیادت کرد پـسر فـراقِ پـدر را، چگـونه چاره کند روا بود که گـریـبـان، امـام پـاره کـنـد تو را زِ خـانـه‌ی خـود، با عـذاب آوردند تو را به گـوشـه‌ای اما، خـراب آوردند به روی خاک نشستی و شام را دیدی که عـمـه‌های تو را، با طـنـاب آوردند یـتـیـم‌هـای گـرسـنـه به بند زنجـیـر و رسـیـد وقـتِ طـعـام و کـبـاب آوردنـد ز خانه‌ها همه بوی طعام م‌آمد ولی به جان تو بابا، گرسنه خوابیدم من از امام زمان، شرم دارم از این خط که پیـشِ چـشمِ شما هم شـراب آوردند شراب بود، ولی بر سـرت سنان نزدند به زخم‌های لبت، چوبِ خیزران نزدند خبر داری مرا بازار بردند؟ هـزار شُکـر که بُـردیـم نـامِ هـادی را هـزار شُکـر که داریـم امامِ هـادی را هزار شُکر که دارد در این شب نوروز لبـاسِ مـشـکـیِ مـا، احـتـرامِ هـادی را سـلامِ مــا بـرسـانـیـد ای کـبــوتـرهــا که بـشـنـویم عـلـیک الـسلامِ هادی را چـقدر جلوه به جبـریل می‌رسد وقـتی خـطاب می‌کـنـد آقـا، غـلامِ هـادی را بیا رویم که جـز سامـرا پـناهی نیست نیاز نیست به فطرس، بیا که راهی نیست امروز گره ام به دست مولا هادی ست شرح شرر و سوز تمنا هادی ست من تذکره ای ز سامرا می خواهم چون، شهر پر از گدا و آقا هادی ست 🍂🍂🍂🍂🍂🍂 خون شد جگرت عاقبت از زهر جفا ای هـادی راه حق چراغ دل ما یک روز ز سامرا همه می آییم با ذکر نقی پیاده تا کرب و بلا 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ما سامرا نرفته گداي تو ميشويم اي مهربان امام فداي تو ميشويم هاديِ خلق ، كوري چشمان گمرهان پروانگان شمع عزاي تو ميشويم  🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یک عمـــر برای دین منادی بودی  آیینــــه ی صبری متمادی بودی  این قوم همیشه با تو بد تا کردند  با اینکه برای همه "هادی" بودی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 یک عمر دلت به حال مردم می سوخت  روشنگری تو درس دین می آموخت  تو مرد شکنجــه دیده ای بودی که  با صبـر دهـان دشمنانش را دوخت 🍁🍁🍁🍁🍁🍁  با کفــر اگر حکومـتی پا برجاست  با ظلم و ستم هر آینه رو به فناست  هرجا که ستم شود اَبَر مردی هست  هر جا متوکلیست "هادی" آنجاست ⏺⏺⏺⏺⏺⏺ افشاگری ات ضامن دینداری شد  در چشم تمام دشمنان خاری شد  این نهضت حق به یمن روشنگری ات  بیــدارتــرین نهضـت بیـــداری شد ☑️☑️☑️☑️☑️☑️ " ماییم و نوای بی نوایی " آقا  در پیش خدا شفیع مایی آقا  این ورد زبان الکن شاعر هاست:  خورشید غریب سامرایی آقا 🔳🔳🔳🔳🔳🔳  در بستر دین چه بی قراری کردی  از مذهب شیعه پاسداری کردی  در اوج شکنجه ها و بیداد ستم  تو سی و سه سال بردباری کردی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 *وارد مجلس متوکل شد ، دلا بسوزه برا امامِ هادی .. عمقِ روضه رو اگه کسی فهمید دیگه روضه خوان نمی خواد .. همۀ تقوا ، همۀ خوبی ، همۀ خیر اومد مقابل همۀ بی ادبی قرار گرفت .. وقتی اومد پیشِ متوکل به حضرت شراب تعارف کرد ... خیسِ عرق شد حضرت .. سر پایین انداخت .. آقاجان کجا رفتی .. کجا بردنت .. فرمود والله گوشت و پوست و خونِ ما از این نجاسات به دورِ ، شروع کرد بی ادبی کردن به آقا ، حضرت فرمود کجان سَلاطینی که بالایِ قله هایِ مرتفع برا خودشون کاخ ها ساختن ؟ مرگ آنها را به زیر کشید ؟... کجان سلَاطینی که برای خودشان نگهبانان و قراولان بی شمار گذاشته بودن مرگ آنها را در خانۀ قبر کشاند ... اونقد کلمات حضرت تاثیر کرد ، مستی از سرش پرید افتاد رو پاهایِ امام هادی .. عذر خواهی کرد ، دستور داد برا حضرت هدیه آوردن ، گفت آقا رو با احترام ببریدش .. اما دیدن امام هادی داره گریه می کنه ... از مجلس متوکل که بیرون رفت گریه ش شدید شد ، می خوام بگم آقاجان شما امام بودید ، بزرگ بودید ، معصوم بودید ، ولی مرد بودید آقاجان ... عمۀ بزرگوارتونُ واردِ مجلسِ عبیدالله کردن .. دستایِ زینبُ بسته بودن .. همه تو مجلس عبیدالله داشتن قهقه میزدن ، خنده میکردن فقط بین اونا یه نفر ، اونم سرِ بریده بود گریه میکرد .. یه نگاه کرد به خواهرش .... حسین .... 🔘🔘🔘🔘🔘🔘 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤