_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 تونبودی سر بازار ،مرامیزد زجر باکتک درپی انظار ،مرامیزد زجر اسراء آمده در شام بلا ای بابا بنگر گوشه ی دیوار ،مرامیزدزجر بنوشته است به خون سر دره این شام پدر این دیاریست جفاكار مرامیزد زجر دشمن بد دهن و هلهله كن پیداشد بنگربر سر بازار مرامیزد زجر سنگ وچوب است که آیدبه سرم بین این حلقه ی اشرار مرامیزد زجر خاك و خاكستر و آتش لب بام است پدر بین این شام شب تار مرامیزد زجر وای (مجنون) لب و دندان پدرچوب زدند بین آن بزم دل آزار مرامیزد زجر 📝.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹..