اشعار مبعث حضرت محمد(ص) گفتم غزل با نام باران یامحمد با شوق شیرین فراوان یامحمد گفتم بیاد عطررویت این غزل را بر گونه های خیس ایوان یامحمد خواندم تمام دردهای مانده ام را بی واسطه بی اسم و عنوان یامحمد گفتم بیادتومن از این صحن ایوان ابیات خیسم بر خیابان یامحمد شایدکه در چشم شما پیداترینم از دردهای خویش پنهان یامحمد رفته در این دلی سخت دنیا به یادت حال خودم مراکردی تو آسان یامحمد دادی تویادم بوده باشم درهوایت پس لاجرم، نام تو را آن یامحمد یادم بیاورشادی دیروزهایم امروز خود را غرق تاوان یامحمد (مجنون)پر از رنگین کمان دلبری باش چون نام تو با خط الوان یامحمد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)