مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿 من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم درسینه بسی آتش حیران شده دارم امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم تا صبح دل زار پریشان شده دارم ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید رخساره علی قبله‌ی دنیا شدنی بود دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود مارابه جهان دیدن اوهست تمنا عمریست گداییم گدای دره مولا شاید شبِ قدر مقدر شده باشد مشتاق علی باز پیمبر شده باشد ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد منشق شده تصویرِ خداوند به محراب افتادزپاشیرِ خداوند به محراب یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست شیرینیِ افطارِ پی  هر رُطب از توست باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد بارفتن تو زینب توخون به جگر شد بند آمده این راه از این کوچه گذر شد ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود دیدارتو آقا همه شب پای سحربود تا شدت نور ملکوتی علی بود کوفه جلوات جبروتی علی بود شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان هستی توطبیب دل و بیمار توهستم یا این همه در شهر بدهکار توهستم عمریست گدا بر در و دیوار توهستم تقصیر من این است که سربار توهستم عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو (مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 ✋......