بسم الله الرحمن الرحیم..: امامزاده ابراهیم باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم پاس بخش این امانت را به‌جان این بارگاست ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک بقعه ای زیبا چنین عرش‌آستان این بارگاست روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست درحریم قدسی او یک نیستان ناله است یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست گنبدش‌تابد بر آن خورشید سوزان روزها بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست قرن‌ها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان اوست ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست تا که تنها می‌شوم ایم به پابوسی شان تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396