🤞🤞 متن روضه ورودکاروان اسرا،به شهرشام .حاج آرمین غلامی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه آقاجان بفدای چشمان خونبارت صباحاومسا...اذن‌میفرماییدباشماهم ناله شیم یابن الحسن 😭 هرجاسخن اززینب ودروازهء شام است😭😭 ساکت به تماشامنشینید،حرام است😭😭 رسیده روضه به بازار شام واویلا😭😭 تمام مرثیه در یک کلام واویلا😭😭 یه اشاره کوچیک به مصیبت اعظم شام والتماس دعای فرج وانتقام ان شاءالله 😭 و بر درشهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند😭گرسنه و تشنه😭😭 تا شهر را باهر حُلّى و زيورى و زينتى آزین‌ بستند،قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند..در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد وزن ورقاصه با ساز وآواز...😭😭 الله اکبر...😭😭😭 اما مابقی تماشاچی ها،هم دست خالی نبودن😭هرکی هرچیزی که تونست برداشت😭سنگ و...یه تعداد هم کار روبه جایی رسوندن رفتن از تنورهاشون زغالهای داغ برداشتن😭روی بامهارفتن که برسر اسرا بریزن😭😭امانگم این زغالها داغ باگردن در غل وزنجیرامام سجاد چه کرد😭😭نگم این زغالهای داغ،با سروموهای اطفال و زنان دست بسته...!! چه کرد😭😭یاحسین😭😭😭😭 بانیزه هامیرقصیدن😭😭گاهی این سرهای بریده به زیر دست و پا....😭😭😭😭یازهرااا 😭😭😭😭 چه کردن با بددهنی ها...😭😭😭 دم دروازه‌ی ساعات خدا رحم کند😭😭 به دلِ عمه‌ی سادات خدا رحم کند😭😭 محملم پرده ندارد مددی یا ستّار😭😭 حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند😭😭 چشم من تارشده،یاتوبه هم ریخته ای😭😭 گریه داراست ملاقات،خدارحم کند😭😭 کو علمدارحرم؟آبرویم درخطراست😭😭 وسط این همه الوات خدارحم کند😭😭 حسین...😭😭😭😭 سربازار به انگشتْ نشانم دادند😭😭 ردشدم باچه مکافات خدارحم کند😭😭 سرت ازنیزه زمین خورد دلم ریخت حسین😭😭😭 زیرپارفتی؟به لب هات خدا رحم کند😭😭😭 نیزه نیزه شده ازبس گلوی پاره ی تو😭😭😭 گم شدی بین جراحات خدا رحم کند😭😭😭 چانه می‌زد سرگهواره یکی پیش رباب😭😭😭 بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند😭😭😭😭 ای وای حسین جااانم 😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭 الهی بحرمت قلبهای سوخته بی بی زینب جان واسرای مظلوم کربلا،عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭😭