#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دل دیوانه به یاد حرمت می میرد
روزگاریست ز سودای غمت می میرد
دلم هر لحظه به یادت همه جا سوزان است
آخر الامر به زیر پرچمت می میرد
من که از کودکی آقا دخیل تو شدم
آخر الامربه پای علمت می میرت
هیئتی زاده ام و تا به ابدسینه زنم
دل شیدا زده پیش قدمت می میرد
روزگاریست که من نوحه برایت خوانده ام
دل پر درد به یاد المت می میرد
من مجنون به عزا خانه ی تو آمده ام
بنگر ذره به اوج عظمت می میرد
**************
الماس دیده را به کس آسان نداده اند
این فیض را همیشه فراوان نداده اند
باید که در عزای حیسنی گریه نمود
زیرا اثر به هر دل سوزان نداده اند
دلهای ما حسینه اشک و ناله است
جز اشک روضه فرصت جبران نداده اند
شکر خدا که پای غمت سینه ها زده ام
بر هر کسی که جلوه جانان نداده اند
مردن به مجلس تو حسین جان واجب است
خوبان بجر در تو حسین جان نداده اند
باب الحسین باب جنان خدا بود
جز راه به تو کس ره خوبان نداده اند
ای غافله بیا و مرا تا حرم ببر
زیرا که جا به بی سر و ساما ن نداده اند
مجنون کنار خیمه تو ناله می کند
شاهان مگر که دال به گدایان نداده اند
************
به گدایی درت آمده اند اهل سما
به امیدکرمت آمده هر شاه و گدا
زیر دست تو همه اهل جهانی باشند
همه بر درگه تو آمده اند بهر شفا
تا که زهرا به حرمخانه تو پای نهاد
به طواف حرمت آمده خیل شهدا
پرچم ماه محرم به دودست مجنون
تاکند خیمه غم به هر کجایی برپا
**********
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)