اشعار علی بن موسی الرضا
شعراز.آرمین غلامی.(مجنون کرمانشاهی)
✅✅✅✅✅✅✅✅
ضامن آهوبه صحنت آمدم
کن نگاهم.گرچه آقامن بدم
ازحریمت می وزد بوی خدا
درهوایت پرزده دل یارضا
باغ های این جهان پیش تو زشت
صحن تو برده زیادمن بهشت
خوش برآن سرپنجه ی معمارتو
کاش گردم خشتی از دیوارتو
عرش حق درسایه ی گلدسته ات
حورو قلمان تا ابد دل بسته ات
روزشب اسم تورا گویم رضا
کرده ای مارابه عشقت مبتلا
آسمان اینجاغزلخوانی کند
بر درت جبریل دربانی کند
عرشبان خادم به خدام تواند
چون کبوتر برسربام تواند
دل دخیل پنجره فولادتو
میپرد درصحن گوهرشادتو
کن مرامست ازمی میخانه ات
ده مرا آبی زسقاخانه ات
از رواقت بوی رضوان میرسد
بویی از گلهای ریحان میرسد
بوی زهرا آیدازاین تربتت
گریه ها دارد برای غربتت
بارها دیدم به طوفت آسمان
درطوافت مهدی صاحب زمان همچواقیانوس خیزد ازتوموج
زاعران برگردصحنت فوج فوج
دیدگان ازاشکها.ترگشته بود
سینه ها چون لاله پرپر گشته بود
هردلی باشدمجالش پیشتر
کرده است بادوست حالی بیشتر
هرکه یابدآرزوی خویش را
میکشدبرخاک روی خویش را
بامژه صحن توراجاروکند
خویش راهمواره چون آهوکند
شایداین دل صید دام توشود
مست ازیک جرعه جام توشود
تاکه (مجنون)برتوخواهش میکند
لطف تو اورا نوازش میکند
⚫⚪🔴🔵🔷⚫⚪🔵🔵🔶
اگرلیلی من صورت گشاید
دل عشاق خودیکجا رباید
زمین وآسمان مست قمرشد
سر ه شب آرزومندسحرشد
دوچشم آسمان در انتظاراست
خریداره رخ ماه نگاراست
دوچشم مادری روشن شدامشب
نوای یارضا آمدبه هرلب
ببین نجمه به دستش غنچه دارد
غمی جز دیدن رویش ندارد
همان طفلی که معشوق جهان است
به روی دست بابایش عیان است
رضاشمس الشموس عالمین است
رضاخودوارث خون حسین است
به دلها دلبری بهتر رسیده
برای دلبران دلبر رسیده
رضاشمس وشموس عالم آمد
امیدهشتمین خاتم آمد
فلک سرمست رخسارکریمش
جهانی گشته پابوس حریمش
حریم مشهدش شد محفل عشق
هوای دیدنش درهر دل عشق
هرآنکه وصف رخسارش بداند
به سوی او دل ودیده کشاند
رخ او مسجدالاحرام ناز است
حرم درصحن اوگرم نماز است
دل عشاق راتاراج کرده
شب ماراشب معراج کرده
الا ای ضامن آهوغلامم
گدای آستانت روز وشامم
منه (مجنون)هواخواه توهستم
رضا روی تورامن میپرستم
⚫⚪🔴🔵🔶🔷♦⚫🔴🔵