اشعارفاطمیه کاش برصورت تو دست کسی جا نشود پای اوبشکند وپای دگر پا نشود هرکه داردبه دلش بغض علی ملعون است ضربه ای زد به در خانه و در راوا نشود آتشی را به در خانه ی آب آورد و بین دیوار و در سوخته دعوا نشود ضربه ی پای در و بی ادبی های غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا نشود گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن که ریسمان گردن مولای دو دنیا نشود در قیامت جلوی چشم همه می اُفتد آنکه در کوچه تو را بین تماشا نشود آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _____ برگرفته از کتاب شاعر(یاس کبود)