بسمه تعالی شکوفه های پراکنده جلسه ۱۲ مورخه : سوم فروردین ماه ۱۴۰ *************** ای کاش درآنشب قلم ودوات به پیامبر می دادند ...‌‌ ---شبی قبل از رحلت ، اصحاب پیرامون پیامبر نشسته بودند پیامبر قلم ودوات خواست که مسئله ی مهمی را بنویسد تا بعداز پیامبر مسلمانان سردرگم نشوند ۲---ما یقین داریم که پیامبر جانشینی علی ع را بعداز خود می خواستند بنویسند که اما ... ۳--فردی که دید اگر پیامبر علی ع را کتبا بجای خود معرفی کند او ضررخواهد کرد وباید به بز چرانی برود . گفت : این مرد هذیان میگوید قرآن برای ما کافی است اگر این توهین را به پیامبر نکرده بود ، واگر اجازه داده بود علی ع امام می شد یقین داریم که امروز : الف -- یک نفر غیر مسلمان آنهم از نوع مسلمان واقعی درروی زمین پیدا نمی شد پس این گناه بر گردن اوست . ب--اگر علی ع از روز اول برجای پیامبر می نشست اسلام را آنچنان می ساخت ومسلمانان را آن چنان بار می آورد که درتمام دنیا یک قتل نباشد ، یک زنا نباشد ، یک دزدی نباشد همه وهمه ی این گناهان برگردن او است معاویه پسر یزید *********** یزیدابن معاویه ملعون پسری بنام معاویه دارد که اورا معاویه دوم می گویند ۲--طبق روایت " کامل بهایی " برپدر واجداد خود لعنت کرد وخودرا از خلافت خلع نمود ۳--مروان پای منبر اونشسته بود وگفت حالاکه خلافت را نمی خواهی آن را بشورا بگذار ۴--معاویه این جوان ۲۲ ساله شورا را قبول نکرد بمنزلش رفت ۵--مادرش کفت : کاش خون حیض می شدی وبدنیا نمی آمدی ۶--این جوان استادی داشت بنام عمرابن منقوص که شیعه بود ومعاویه دا با افکار عالیه ی علی ع آشنا کرده بود ۷--درنتیجه بعداز ۲۵ روز معاویه را مسموم ومعلم اورا زنده بگور کردند ۸--ولیدابن عقبه به معاویه دوم نماز می خواند که درتکبیردوم نماز اورا زدند وازدنیارفت ۹--مروان از فاخته بیوه یزید خواستگاری کرد واورا فریب داد که پسر۱۳ ساله یزید بنام خالد تا به بلوغ برسد خلیفه مروان شود وقتی او به بلوغ رسید خالد خلیفه شود ۱۰--عبدالملک پسرمروان روزی از پدرش پرسید راستی می خواهی خالد خلیفه شود ؟ مروان گفت دروغی بود گفتم بااین دروغ هم فاخته را بدست آوردم وهم خلافت را ۱۱--این گفتگورا فاخته شنید ابتدا درغذای مروان زهر ریخت مروان لال شد وروزی هم بالشتی را روی دهان مروان گذاشت وخودش روی بالش نشست بنابراین مروان بدست فاخته به درک واصل شد بعداز واقعه عاشورا ************ ابن زیاد به بصره برگشت برای مردم بصره خیلی سخت گرفت تصمیم گرفت بامردم صحبت کند مردم گفتند توخلیفه باش ابن زیاد به عمروابن حریث ریئس پلیس کوفه نوشت که از مردم کوفه برای ابن زیاد بیعت بگیرد مردم نپذیرفتند زنان قبیله های همدان کهلان ، ربیعه ، نخع ، صیحه کنان وارد مسجد کوفه شدند درحالی که بر سروصورت میزدند وبه امام حسین ع عزاداری میکردند گفتند : ما اجازه نمی دهیم قاتل امام حسین خلیفه پیامبر شود . مروان را بشناسید ********** ۱-'پدرمروان حکم نام دارد که عموی عثمان بود ۲--هنوز مروان درصلب حکم بود که پیامبر هم حکم را وهم مروان را لعنت کرد ۳--حکم دشمن سرسخت اهلبیت بود وپشت سر پیامبر شکلک درمی آورد ۴--مادرمروان زرقاء نام دارد برابر اعلام تاریخ ابن اثیر از زنان معروفه ومشهور به زنابوده است ۵--حکم بدستور پیامبر تبعید شده بود وقتی عثمان برسر کار آمد اورا برخلاف دستور پیامبر دوباره به مدینه برگردانید ۶--عثمان برای دلجویی از عموی خود حکم ، یک صدهزار دینار نقد ( دینار یعنی طلا ، فرض کنید یک صدهزار سکه طلا )‌بعلاوه فدک ، بعلاوه مالیات بازار مدینه را که پیامبر آن را صدقه مسلمین قرار داده بود همه را یک جا به حکم داد ودخترخودش راهم به عقد مروان پسر حکم درآورد مروان متوسل به امام حسین ع شد *********** ۱--مروان درجنگ جمل حضورداشت وباهمراهی عایشه و طلحه وزبیر جنگ جمل را به علی ع تحمیل کردند ۲--درجنگ جمل مروان خودش طلحه را کشت چون میدانست طلحه قاتل عثمان است ۳--پس از غائله جنگ مروان بدست مسلمانان اسیر شد وزندانی گردید ۴--مروان درزندان باتوسل به امام حسن وامام حسین ع وبا شفاعت آن دوبزرگوار از زندان آزاد گردید وبه شام رفت ۵--دردربار معاویه بود ودرشهادت امام حسن ع نقش مهمی داشت چون او سم ارسالی توسط معاویه را دراختیاراشعث ابن قیس پدرجعده قرارداد واشعث این زهررا به دخترش جعده رسانید عبدالملک مروان " ابوذبات" ***************** عبدالملک پسر بزرگ مروان بود --بعداز پدر خلیفه شد --میدانید چرا عبدالملگ را ابو ذبات می گفتند ؟‌ چون دهانش بقدری بد بوبود اگر مگسی از جلو دهان او رد می شد میمرد ازاین جهت اورا ابوذبات می گفتند افضل ترین عید شیعه ************** پیامبراکرم ص : یوم غدیرخم افضل اعیاد امتی افضل ترین عید امت من عید غدیرخم است ۱--امالی صدوق