بسم الله الرحمن الرحیم اشعارهفت صفر مجتبی یعنی حسن ـــــــــــــــــــــــــــ هم نوا باحضرت زهراشدم یاحسن باعشق‌‌تومعنا شدم صدقِ رفتار و ڪلامت دلنشین من چومجنون عاشق لیلا شدم در سُلوکِ معرفت نام توبود ساکن شخصیّتِ شاهاشدم قطره‌ای دلدادگی درباده ریز با هوای روی تودریا شدم در عزای مجتبی بر سر زدم با دَمِ جان‌پَروَرَت إحیا شدم درمیان روضہ‌ها جا یم بده مُنقَلب از بانگ واویلا شدم تاهوای صحن خاکی کرده ام در میان زائرانت جا شدم اربعین ماراببر کربو بلا هم قدم با زینب کبرا شدم عاشقانه مستم وعبدحسن نوکر دربست این آقا شدم روز وشب با همّت و شایستگی در مقام نوکری إبقا شدم خوش منم در سایۂ صحن بقیع فارغ از دنیای وانَفسا شدم هیچ(مجنون) عالَم فانی مجوی باحسن من طالب عُقبا شدم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)