امام حسن(ع) پیشنهاد دهنده صلح نبود نکته‌ ای که در تبیین موضع امام حسن(عليه السلام) در مساله صلح با معاویه اهمیت دارد، آن است که امام(ع) خود درخواست صلح را مطرح نکرده است. بلکه این معاویه بود که می‌ خواست بدون دردسر عراق را تصرف کند و لذا اصرار داشت تا امام(ع) را راضی به کناره ‌گیری از حکومت کند. در برابر این نظر، برخی از منابع، به تبع شایعاتی که در همان زمان نشر می‌ شده - و کسانی از راویان اخبار، آنها را به عنوان خبر تاریخی گزارش کرده اند - چنین وانمود کرده‌ اند که امام(عليه السلام) خود صلح را مطرح کرده و طبعا به آن تمایل داشته است.(22) در رد این نظر، شواهدی وجود دارد که به آنها اشاره می‌ کنیم. نخستین شاهد خبر «یعقوبی» است که می‌ گوید: معاویه گروهی را به «ساباط مدائن» فرستاد تا درباره صلح با امام حسن(علیه السّلام) سخن بگویند. این همان ملاقاتی است که امام در آن، صلح را رد کرده است.(23) بنابراین امام(عليه السلام)، اولین درخواست های معاویه را [براي صلح] رد کرده است. شاهد دیگر نامه‌ های نخست امام(عليه السلام) است که در همه آنها بر موضع جنگ پافشاری شده و در آنها [معاويه] تهدید شده است که اگر تسلیم نشود با سپاه امام(ع) مواجه خواهد شد. شاهد دیگر آن که امام(عليه السلام) در سخنرانی خود با مردم به صراحت بر این نکته تأکید کردند که معاویه صلحی را از ما خواسته است که هیچ شرافت و عزتی در آن نیست. اگر برای جنگ آماده هستید من در کنار شما هستم؛ اما اگر حیات را دوست دارید، بگویید تا صلح او را بپذیریم.(24) زمانی که امام حسن(علیه السّلام) دریافت که مردم از اطراف او پراکنده شده و کوفیان به او خیانت کرده‌ اند، به صلح تمایل یافت. پیش از آن، معاویه او را به صلح دعوت کرده بود؛ اما امام(ع) آن را نپذیرفته بود. در واقع شایعات و دروغ هایی که معاویه درباره صلح منتشر کرد، سبب شد تا جمعی از مورخان اظهار کنند که خود امام(عليه السلام)، صلح را پیشنهاد کرده است. او برای فریب «عبیدالله بن عباس» به او نوشت: «حسن برای صلح با من نامه نگاری کرده است».(25) چنین شایعاتی، بعدها به صورت نقل‌ های تاریخی در آمده و واقعیات را دگرگون کرده است.(26) https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/419926