پری رو تابِ مستوری ندارد دَر اَر بندی، سر از روزن درآرد ••• حافظ اَبنایِ زمان را غمِ مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند ••• چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک ••• هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نَمُرده به فتوایِ من نماز کنید ••• در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم ••• علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست (سعدی) *** من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی 🆔 @maknounat