🔹 چالشهایی که در «مکتب اسلامی» با آن مواجه شدیم
🔸 قسمت دوم
🔹 هجرت از مدرسه قدم اول بود،
وقتی فرزندمان به مدرسه نرفت و میخواست یک زندگی جدیدی را شروع کند تازه متوجه ضعفهای اصلی زندگیمان شدیم.
🔹 مکتب اسلامی معتقد بود که «بچهها باید با فضاهای واقعی، به صورت واقعی درگیر شوند نه فانتزی، مثلا پسران حرفهای یاد بگیرند یا دختران به هنری مسلط شوند.»
🔹اما وقتی فرزندم دیگر به مدرسه نرفت، زندگی آپارتماننشینی برای ما خیلی سخت شد، سخت تر از قبل. دیگر آپارتمان برای فرزندم شده بود قفس.
🔹 شاید تا زمانی که مدرسه میرفت متوجه این مسأله نبود، چون همه فکرش مشق و مدرسه و امتحان بود و وقتی هم به خانه میآمد نشستن پای تلویزیون و خستگی از مشق و بعد هم خواب به او اجازه نمیداد که به این قفس دقت کند.
🔹 اما حالا خودش بود و هزار ایده برای کار، برای هنر، برای شغل و ...، اما آپارتمان مانعش بود.
🔹 خانه حیاط دار، فارغ از فوائد طبیاش، فرصتهای زیادی را در اختیار فرزند ما گذاشت، از نگهداری و رسیدگی به مرغ و خروس و کبوتر، تا فرصتی مثل نجاری و کاشت سبزی و سیفی جات و ...
🔹 در دل همه این فعالیتها، هم بازی وجود داشت، هم هنر و حرفه و هم علم. ریاضی را با ترازو و حساب خوراک و دانه پرندههایش بهتر میفهمید، یا وقتی تنور و فر گلی در حیاط خانه نصب کردیم و با دخترمان مشغول پخت نان و کلوچه میشدیم ترکیبات مواد و ریاضی و ... را خیلی خوب درک میکرد؛ از همه مهمتر برای ما، این بود که فرزندانمان تازه دارد زندگی میکند تجربه به دست میآورد و چیزی میآموزد.
🔹 البته در ابتدا فکر داشتن خانه حیاط دار و ویلایی هم برای ما سخت بود، ولی کم کم متوجه شدیم که با انتقال از مرکز شهر به حاشیه، یا حتی به روستاهای نزدیک و مجاور شهر میتوانیم خانه حیاط دار بزرگی داشته باشیم و اگر چند خانوادهی هم فکر، با هم به یک نقطه هجرت کنند سختیهای ابتدایی این هجرت آسانتر میشود.
🔻مکتب اسلامی
🔻شبکه خانواده محور برای تحقق تزکیه و تعلیم توحیدی
https://eitaa.com/joinchat/3241869397C786926af21