🔰 از نجف تا پاریس 🔻 سرگذشت بانوی فرانسوی که وصیت کرد پیکرش را در مسیر پیاده روی اربعین دفن کنند. پیر والکمان که یک اسلام شناس فرانسوی بود سال‌ها پیش مسلمان شد و نام (مریم ابوالذهب) را برای خود برگزیده بود؛ بنا بر وصیتنامه‌اش در صحن مطهر علوی تشییع شد و در حسینیه‌ای در جاده نجف کربلا در نزدیکی عمود شماره 172 به خاک سپرده شد. مریم ابوالذهب در سال (1952م) در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمد و در سن 18 سالگی به دین مبین اسلام گروید ومذهب اهل بیت (علیهم‌السلام) را برگزید. وی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه پاریس می‌باشد و سالها در موسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی پاریس (INALCO) بعنوان استاد و پژوهشگر فعال بود. این استاد وپژوهشگر فرانسوی نقش فعالی در منعکس کردن وضعیت فاجعه آمیز ومظلومانه شیعیان پاکستان وافغانستان ایفا کرد وهمواره در فضای آکادمیک وتبلیغاتی غرب مظلومیت شیعیان پاکستان وافغانستان را مطرح می کرد. از جمله مهم‌ترین آثار مریم ابوالذهب، کتاب «شبکه‌های اسلام‌گرایان» است که همراه با «اولیویه روا» نگاشته است و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. آن‌چنان‌که پیش از مرگ خواسته بود، برادرش «دومینیک والک‌مان» مامور شده است تا بنیادی را به نام او بنا نهد و علاوه بر حمایت‌های وزارت امور خارجه‌ی فرانسه و «بنیاد فرانسه»، دو آپارتمان مسکونی او را نیز خواهند فروخت تا پشتیبان «بنیاد مریم ابو الذهب» باشد. این بنیاد سه ماموریت خواهد داشت: اول اینکه هر سال، مبلغی را به یکی از دانشجویان مقطع دکترا برای پژوهش در حوزه‌ی خاورمیانه اختصاص خواهد داد. دومین مبلغ اهدایی این بنیاد مربوط است به آموزشگاه فیزیوتراپ‌ها در شهر قندهار افغانستان که به آسیب‌دیدگان انفجار مین یاری می‌رسانند. و پشتیبانی مالی سوم به «بنیاد بازماندگان اسیدپاشی» اختصاص خواهد یافت که حامی زنان آسیب‌دیده است. مریم که دوستان و شاگردانش همه جا، از پاکستان، ایران، افغانستان، سوریه، لبنان، عراق و فلسطین گرفته تا بریتانیا و آمریکا، مشتاق دیدارش بودند، هنوز مردد بود پیش از بازنشستگی در سال ۲۰۱۸ آخرین نوبت تدریس خود را در دانشگاه «قائد اعظم» در اسلام‌آباد بگذراند یا در دانشگاه کوفه، در نجف اشرف. سه سال گلاویزی با سرطان اما انگار پیرزن را خسته‌ کرده بود: روز ۱ نوامبر، در منطقه‌ی پانزدهم پاریس، پلک بر هم گذاشت و دیگر نگشود. یک هفته بعد، صبح روز چهارشنبه ۸ نوامبر ۲۰۱۷، یعنی دو روز مانده به سالگرد اربعین حسینی، جنازه‌اش را از هواپیمایی در فرودگاه نجف اشرف پیاده کردند. ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز، عده‌ای مردان عرب تابوت او را، پیچیده‌ در پارچه‌ای سبز، از حسینیه‌ی «عبدالرسول علی» در شارع کوفه‌، نزدیک میدان انقلاب ۱۹۲۰، بر دوش گرفتند و در صحن حرم امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بر زمین گذاشتند. پس از اقامه‌ی آخرین نماز، جنازه‌اش را همراه با موج زائرانی که آهنگ زیارت اربعین داشتند و راهی کربلا بودند، با آمبولانس پیش بردند، تا عمود ۱۷۲. آنجا، پشت حسینیه‌‌ی «شیخ البطحاء أبوطالب»، او را بر خاک گذاشتند، همانجا که وصیت کرده بود. «محمد القریشی» استاد دانشگاه کوفه که در سفرهای أبو الذهب به عراق ‌هم‌پا و دیلماج او بود، یک بار از او پرسیده بود چرا در پاریس چنین زاهدانه زندگی می‌کند. پاسخ داده بود: «چگونه می‌توانم هنگام پژوهش در پاکستان اقامتی فقیرانه داشته باشم و همزمان در خانه‌ای پر تجمل در پاریس به سر کنم؟» وقتی خاطره‌ی اولین سفرش به نجف را برای دیگران تعریف می‌کرد، اشک از چشمانش فرو می‌ریخت و وادار به سکوت می‌شد. در این آخرین سفر اما، تاکید کرده بود یک روزنامه‌نگار فرانسوی و یکی از دانشجویانش همراه او باشند تا تصاویر آن را ضبط کنند و در کلاس برای دانشجویانش پخش کنند. خواسته بود این «آخرین درس او درباره‌ی اسلام» باشد. مکتب اسلامی | عضو شوید🔻 https://eitaa.com/joinchat/2275540994C6f057befd5