چه می کردی؟
نشسته بودیم و شام میخوردیم،
میز را آماده کرده بودیم، خواهرم با داییام میخندیدند،
با خواهرم می خندیدم و او هم می خندید که ناگهان موشک روی سرمان خراب شد.
دستم را روی سرم گرفتم و شهادتین خواندم،
مشکل این بود که همگی بچه بودند.
📣 آخرین اخبار محور مقاومت در غزه
مکتب اسلامی | عضو شوید🔻
https://eitaa.com/joinchat/2275540994C6f057befd5