🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀آنچه بعد از کربلا گذشت
🍃قسمت7⃣
فصل چهارم
در ذکر وقایع عصر عاشورا
( ارشاد. ملهوف) عمر بن سعد ـ لعنه الله ـ سر حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی سوی عبیدالله فرستاد و سر دیگران از اصحاب و اهل بیت (رحمه الله علیه) را بفرمود جدا کردند هفتاد و دو سر بود با شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث و عمرو بن حجّاج بفرستاد و آنها نزد ابن زیاد آمدند.
طبری گفت: خولی بن یزید سر حسین(علیه السلام) را به کوفه برد شب بود و کوشک را بسته یافت به سرای خویش رفت و سر مبارک را زیر طشتی نهاد و او را دو زن بود یکی از بنیاسد و دیگری حضرمی127 نامش نوار دختر مالک بن عقرب و آن شب نوبت وی بود هشام گفت: حکایت کرد مرا پدرم از نوار دختر مالک گفت: خولی سر حسین(علیه السلام) را بیاورد و آن را زیر طشت نهاد در سرای و خود در خانه آمد و به بستر رفت گفتم: چه خبر است و چه داری؟ گفت: برای تو ارمغانی آوردم که تا روزگار است دولتمند باشی اینک سر حسین(علیه السلام) در سرای تو است.
زن گفت: من با او گفتم: وای بر تو مردم زر و سیم آرند و تو سر پسر پیغمبر(صل الله علیه واله وسلم) را آوردهای! به خدا سوگند هرگز با تو در یک خانه نباشم و از بستر برخاستم و از خانه به صحن سرای رفتم. او زن اسدیّه را بخواند و با خود به خانه برد و من نشستم نگاه میکردم. به خدا قسم که میدیدم نور مانند ستونی از آسمان تا آن طشت پیوسته بود و مرغان سفید میدیدم بر گرد آن، تا بامداد شد و خولی آن سر را نزد عبیدالله برد.
و در کتاب مطالبالسّؤل و کشفالغمّة است که: حامل سر حسین(علیه السلام) بشیر بن مالک نام داشت و چون سر را پیش عبیدالله نهاد گفت:
اِملأ رِکابِی فِضَّةَ و ذَهَباً
فَقَد قَتَلتُ المَلِکَ المُحَجَّبا
وَ مَن یُصَلَّی القِبلَتَینِ فِی الصَّبـا
وَ خَـیرَهُم اِذْ یُذکَـرُون النّسبـا
قَتَلتُ خَیرَ النّاس اَمّاً وَ اَباً
عبیدالله بن زیاد از گفتار او برآشفت و گفت: اگر میدانستی چنین است چرا او را کشتی به خدای که چیزی به تو ندهم و تو را هم بدو ملحق کنم، پس گردن او را بزد.
و شیخ طوسی در مصباحالمتهجدین از عبدالله بن سنان روایت کرد گفت: داخل شدم بر سرور خود ابیعبدالله جعفر بن محمد(علیه السلام) روز عاشورا او را دیدم گرفته و اندوهگین سرشک از دیدگان چون لؤلؤ میبارید گفتم: یابن رسولالله گریه از چیست خدای دیدة تو را نگریاند؟ فرمود: چون است که غافلی و نمیدانی امروز حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.
گفتم: یا سیدی در روزة آن چه فرمایی؟ گفت: روزهدار بینیت شبانه و افطار کن بیآنکه شادی نمایی و آن را تمام روزه مدار و افطار تو یک ساعت پس از نماز عصر باشد (یعنی فضیلت عصر) و به یک شربت آب افطار کن که در چنین وقت جنگ پایان یافت و سی تن کشته بر خاک افتاده بودند که مصرع ایشان بر رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) سخت دشوار بود و اگر بدان روزگار بود باید او را تسلیت داد، و بگریست چندان که محاسن مبارکش را اشک دیده تر شد.
مترجم گوید: در احادیث ما فضیلت و استحباب روزة عاشورا و هم نهی از آن وارد شده است. و شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ فرمود: هر کس برای حزن و اندوه روزه دارد نیکو کرده است و هر کس برای تبرک و اعتقاد به سعادت آن روز روزه دارد گناهکار است و خطا کرده است.
و نیز مترجم گوید: عامّه روایت کردهاند که: چون حضرت رسول(صل الله علیه واله وسلم) به مدینه هجرت فرمود یهود عاشورا روزه میگرفتند برای آنکه روز نجات آنان بود از فرعون، پس آن حضرت فرمود: ما احقّیم به موسی ( علیه السلام ) از یهود و آن روز روزه گرفتند.
🌼نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🏴🏴🏴🏴🏴🏴