🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀آنچه بعد از کربلا گذشت
🍃قسمت0⃣1⃣1⃣
🌺و طبری در تاریخ خود از علی بن محمد از عبدالله از قاسم بن یحیی روایت کرد که: هارونالرشید در پی ابن داود و خدّام قبر ابیعبدالله(علیه السلام) در حایر فرستاد آنها را آوردند حسن بن راشد وی را بدید و از کارش پرسید گفت: این مرد، یعنی رشید در پی من فرستاده است و بر جان خویش میترسم از شرّ او، گفت: چون به حضور هارون رسی بگوی این مرد، یعنی حسن بن راشد مرا بر قبر گذاشته است. چون آن سخن بگفت هارون گفت: این کلام ساختة حسن مینماید او را حاضر کنید. چون حسن بیامد هارون پرسید: برای چه این مرد را متولّی حائر کردهای؟ حسن گفت: خدا رحمت کند آن که او را متولّی حائر کرد. اُم موسی فرمود: او را در حائر گمارم و هر ماه سی درهم اجری دهم. هارون گفت: او را به حائر بازگردانید و آن مقرّری که امّ موسی معین کرده به وی دهید. و امّ موسی مادر مهدی است انتهی. باز به ترجمه برگردیم.
در کتاب امالی از عمر بن فرج رُجحی روایت کرده است که: متوکل مرا بفرستاد تا قبر حسین بن علی(علیه السلام) را خراب کنم. بدان ناحیت رفتم و فرمودم گاوان بر قبرها راندند. بر همة آن قبرها بگذشتند و چون به قبر مطهر آن حضرت رسیدند گام برنداشتند عمر گفت: من چوب برگرفتم و گاوان را میزدم چنانکه چوبها در دست من بشکست، به خدا قسم که گام بر قبر نگذاشتند.
و از کتاب مناقب است که: مُسترشد از مال حائر و کربلا برداشت و گفت: قبر به خزانه حاجت ندارد و آن را بر لشکریان ببخشید و چون بیرون آمد خود و پسرش راشد کشته شدند.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#مترجم مرحوم آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی ره
#پایان
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴