گفت:تاپیـاده‌نروۍ نمےتوانۍ‌درڪ‌ڪنۍ پرسیدم‌:چ‌ـہ‌چیزۍ‌را؟! گفت:ذره‌اۍ‌از‌شوق‌زینب‌ براۍزیـارت‌دوبـاره‌ۍ‌برادررا!'ـ