🌕 زمانی حضرت موسی علیه‌السلام کنار رودِ نیل ایستاده بود. یک‌دفعه عصایش به یک تکّه‌سنگ برخورد کرد. سنگ دو تکّه شد. نگاه کرد، یک کِرمِ کوچک را دید که وسط سنگ قرار داشت. تعجّب کرد و گفت: «خدایا! تو که این همه خلق داری، حالا کجای عالَمِ تو به‌هم می‌‌خورد، اگر این کرم کوچک نبود!؟» 🔸خطاب رسید: «موسی، هیچ نگو! الان این کِرم هم در حال سؤال کردن از من بود که کجای عالَمِ تو به‌هم می‌خورد، اگر موسی را نداشته‌ باشی!؟ اصلاً به‌هم نمی‌‌خورد!» راست هم می‌گفت؛ اگر هزار تا موسی هم نباشد این دنیا تکان نمی‌‌خورد و همین است که دارید می‌بینید! 🔸آن بالا هیچ خبری [از ما و منی‌ها] نیست! ما باید بدانیم و باید حواسمان باشد، خیال می‌کنیم کسی هستیم. آقاجان! ما باید بدانیم که در این عالَم کاره‌ای نیستیم. خیلی این دست‌ و آن دست نزنیم. خیال نکنیم که با نبودِ ما همۀ افلاک به‌هم می‌ریزد و منظومه شمسی نابود می‌شود و ستارگان و سیّارات در هم کوبیده می‌شوند. نه آقا‌جان، این خبرها نیست! 🔸باور بفرمایید سرِمان را زمین بگذاریم، آن کِرمی که بغلِ ماست، به ما نگاه هم نمی‌کند؛ چه رسد به ستارگان و سیارات و کواکب! آن عالَم، عالَمِ سکون،‌ اطمینان، سکوت، طمأنینه، امنیّت، عالَم رَوح و روحانیّت است. 🔸از شلوغی خبری نیست. از «این و آنی» خبری نیست. همه در حال انجام کار خویش هستند. در آنجا از اینکه «تو کردی! تو چرا نکردی!؟ تو چرا به جای من آمدی!؟ اگر من نباشم تو نیستی» خبری نیست! اینها همه «تخیّلات» است که در این عالَم است. 🔸خیال می‌کنیم اگر نباشیم عالَم کُنْ فَیَکون می‌شود. نه آقا؛ به اندازۀ یک سر سوزن و قطرۀ آبی از جایَش تکان نمی‌خورد. 🔺جهان چون خط و خال و چشم و اَبروست که هر چیزی به‌جای خویش نیکوست 🎙حضرت‌ آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔈 1434ه.ق؛ جلسه 7؛ منقّح. @maktabe_vahy 🌸.🌸.🌸.🌸