🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥
#قسمت۵۶
آنگاه در حالی که میگریست،لباس های فرزندانش را شست و موهای فرزندانش را شانه زد و فرمود:
💔کاش میدانستم چه کسی شما را مسموم میکند و به #قتل میرساند و سرانجام شما چه خواهد شد...
امام حسن و امام حسين عليه السّلام با شنیدن این سخنان
#گریستند،حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود:
ای نور دیدگانم،درکنار قبر پدربزرگتان بروید و از او بخواهید به من شفا دهد.
هنگامی که حسنین رفتند،حضرت از فضه خواست تا بسترش را پهن کند. آنگاه در بستر خوابید و فرمود:
ای پسر عمو،نزد من بنشین که اکنون وقت وداع است.
امیرالمؤمنین با اندوه فراوان کنار بستر فاطمه نشست. حضرت زهراعلیهاالسلام به اسما فرمود:
ای اسما هنگامی که فرزندانم آمدند،آنان را در مکانی بنشان تا مرا نبینند و برایشان غذا ببر و آنگاه که خوردند سراغ کار دیگری بروند و نزد من نیایند.
ساعتی نگذشته بود که حسنین آمدند و اسما صدایشان را شنيد و به استقبالشان رفت و آنان را در مکانی که حضرت زهرا سلام الله علیها دستور داده بود نشاند و غذا آورد.
آن دو گفتند:
ای اسما،آیا دیده ای که ما تنها و بدون مادرمان غذا بخوریم؟مگر ما چه کرده ایم که بين ما و مادرمان جدایی می اندازی؟🥺
اسما گفت: مادرتان کمی سردرد دارد.
اما حسنین گفتند:
ما فقط با او غذا میخوریم.
آنگاه برخواستند و به اتاق مادر آمدند و دیدند حضرت در بستر خوابیده و پدر بالای سرش نشسته است😭
امام حسن عليه السلام سر بر #سینه مادر گذاشت و امام حسین علیه السلام بر روی #پاهای مادر افتاد و همه #گریه کردند.
حضرت زهراعلیهاالسلام به امیرالمؤمنین صلواةالله عرض کرد:
یاعلی،حسنین را آرام کن که من وصیت هایی دارم.
هنگامی که حسنین آرام تر شدند حضرت عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین،پسرانت را نزد قبر جدشان ببر.
حضرت برخاست و دست آنان را گرفت و فرمود: پسرانم،کنار قبر پدربزرگتان بروید.
#فاطمیه
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)