#ارسالی
ایران من! چون سروی آزاده سرافراز ایستادهای. سینهات چون دامنه دماوند گشاده و قلبت هزاران لاله سرخ را در رگهای تاریخ جاری ساخته است.
تو را وطن عشاق نامیدهام زیرا تار و پود وجودت با عشق گره خورده است. عشقی که شعلههایش زبانه میکشند تا چو تیری بر چشمهای دشمنانت فرود آیند.
نمیدانم چگونه از تو بنویسم. از زیبایی شهرهای بهشت گونه ات که چون نگینی بر انگشتر دنیا میدرخشند. از دلنشینی نامت که آرامشیست برای قلبهایمان. از تاریخ شور انگیزت که مثال نا زدنیست. چگونه بگویم از این همه عظمت؟ چگونه قلم در برابر این موجودیت بیکران تاب نوشتن دارد؟
قلم به لرزه میافتد وقتی که از تاریخت میسرایم و یاداور مردان و زنانی میشود که شیردلانه در برابر ظُلمتِ روزگار ایستادند.
ایرانم، رئیسعلی را به یاد داری؟ آرش را نیز؟ صدای تپشهای قلبش هنوز بر فراز بلندترین کوههایت به گوش میرسد که تو را زمزمه میکنند و لالههای واژگون هنوز در خون سیاوش پژمردهاند.
سرخ پرچمت را به رخ جهانیان میکشم که نشانیست از آزادگی تو. سفیدش را به قلبم میسپارم و سبزش را به دشتهای بیکرانت روانه میکنم تا زیباییات را بر صحنه جهان نقش بزند.
میهن سرافراز من؛ چون کوه ایستادهای و در کنارت تا ابد خواهم ایستاد و با قطره قطره های خونم نامت را در جهان یک صدا فریاد خواهم زد.
چو ایران نباشد تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد...
#پرچم_افتخار🇮🇷