رفته بودم تشییع جنازۀ یکی از دوستانت. چه غوغایی بود! دریای جمعیت موج می‌زد. بغض‌ها یکی پس از دیگری منفجر می‌شد. دست‌ها بر سینه فرود می‌آمد و آه‌ها از سینه‌ رو به آسمان می‌رفت. در میان هیاهوهای بی‌قراری چقدر نامِ آشنای تو مایۀ تسلی بود. لحظه‌ای فکر کردن به این که تو در میان غصه‌های بی‌شمار ما نباشی، نفسم را بند می‌آورد. 💔 نام تو ذکر خداست که وقتی بر زبان جاری می‌شود وجودمان را لبریز از آرامش می‌کند... تو به ما یاد بده چگونه شکر بودنت را به جای بیاوریم. می‌خواهی جانمان را بدهیم برای شکر بودنت؟! 🌙شبت بخیر بهانۀ بودن! 🔸هیأت مَکتَبُ الشُّهَدا🔸 دانشگاه پیام‌ نور مرکز ساری 🆔 @maktabo_shohada_sari