══﷽════✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ 🖤 ◾️فکر توام و صحن و سرایی که نداری داغ حرم و درد بنایی که نداری له له زده‌ ام تا بنشینم لب حوض و فواره‌ ای و آب نمایی که نداری زوار تو حیران که چگونه بنشینند در گوشه ی تنهایی جایی که نداری کو کهنه رواقی که به قلبم بفشارد هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت مشک و علم و دست جدایی که نداری بگذار که بر سنگ بکوبم سر خود را با محتشم نوحه سرایی که نداری پس می‌ شکنم تکه به تکه دل خود را در تکیه ی لبریز عزایی که نداری سخت است که معصوم زمین باشی و اما عمری بخوری چوب خطایی که نداری حالا به چه حالی بگذارم دل خود را در گوشه ی ایوان طلایی که نداری ✍ایوب پرندآور 🖤 https://eitaa.com/mamamasir