ا را درخودتان دارید وگرنه تایید نمی کردید. یک عقلانیتی در شما هست و یک عقلانیتی از وحی به شما می رسد و فطرت شما با این ها تطبیق پیدا میکند. مومنین در برابر وحی که قرار می گیرند تایید میکنند و از اعماق جانشان این تایید را احساس میکنند به همین دلیل عشق می ورزند. دین بیدار کننده اعماق درونی انسان است. دین چیزی را روی دوش انسان سوار نمی کند. انسان راه را دوست دارد و نتیجه اش هم که بهشت است به او می رسند. دین حرکت زندگی انسان را سامان می دهد. حرکات و سکنات انسان را با ریتم خودش سامان میدهد و این ریتم آنقدر زیباست که انسان از قرار دادن خودش در اختیار دین لذت می برد. تربیت دینی یعنی انسان بگونه ای روی خودش و یا دیگران تاثیر بگذارد که دین برنامه ای برای خود شکوفایی داده است. بهار با درخت یک تربیت دینی می کند. کاری میکند سیب ها و شکوفه ها از دل درخت بیرون بیاید. ولی تربیت در غرب مثل برخوردی است که با درخت کریسمس می کنند. تو بیجا کردی که الان موقع جشن من است گل ندادی، من این گل را به تو آویزان می کنم و جبری در آن هست. دین یعنی خود شکوفایی و تربیت یعنی کمک به رشد انسانها و تربیت دینی یعنی کمک به خود شکوفایی انسان. اگر کسی غیر دینی عمل کرد، خودش را نشناخته و دارد دیگری می شود، دیگران میشود. تحمیل ها را می پذیرد و دیگر خودش نیست. هرکسی به یک خود شکوفایی رسیده، لذت برده است. در صورتی که شما با تلقی قبلی، دین را یک برنامه تحمیلی از بیرون تصور بکنید، از اول دین، با آن دعوا دارید و به نتیجه نمی رسد. آدمهایی که در سایه ی تربیت دینی قرا می گیرند به اوج شکوفایی و قابلیت های خودشان می رسند. مثل اینکه شما از موبایل برای در زدن استفاده بکنید. همه به این کار می خندند. پس از بقیه اش استفاده کن. پس این را بگیرید و به او سنگ بدهید. انسانی که دین ندارد یعنی به جایی نرسیده که از همه استعدادهایش استفاده بکند. از بخش اندکی از استعدادهایش استفاده کرده است. چقدر انسان دلش برای چنین فردی می سوزد. با اینکه همه استعدادهایش شکوفا نشده، خوشحال هم هست. خیلی از تشویق ها و تنبیه ها جنبه تحمیل پیدا میکنند. لذا در تربیت دینی آمار تشویق ها و تنبیه ها به شدت پایین می آید. میگوید: بگذار خودش این کار را بکند. لذا در یک تربیت دینی تشویق ها و تنبیه ها زیر پرده غیب می رود. اینجا با انگیزه هایی که بیشتر استقلال ما را معنی میکند، حرکت می کنیم. من در جریان کمک کردن و راهنمایی باید بگونه ای رفتار بکنم که استقلال فرد تامین بشود یا به خود شکوفایی برسد و الا خودش نخواهد شد، شما خواهد شد. شما پدر و مادر اگر خوب هستید، فرزند شما باید خودش بشود نه شما بشود.  اولین قدم برای کسانی که می خواهند تربیت دینی بشوند چیست؟ سعی کنند استقلال خودشان را پیدا کنند و کمتر تحت تاثیر قرار بگیرند. حداقل از تاثیرات منفی که دیگران روی آنها میگذارند، شروع کنند. تحت تاثیر منفی کسی قرار نگیریم. کسی با تحویل نگرفتنِ او، نتواند روحیه اش را خراب کند. کسی با تحویل گرفتنِ او، نتواند زیادی او را خوشحال کند. ممکن است در ابتدا این جوری تلقی بشود که این انسان سردی است ولی به دنبالش گرمای عجیب و غریبی خواهد بود. کسی ما را تحقیر کرد، تمسخر کرد و تحت تاثیر قرار نگیریم. روی استقلال مان فکر کنیم.