2️⃣2️⃣3️⃣ قصه شب
💠 قصه شب: «افرا، دوستِ قهرمان جنگل»
✍️ نویسنده: مجتبی ملکمحمد
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: این قصه با هدف دشمنشناسی و آشنایی با حربههای دشمن نگارش شده است.
🔶 سالها قبل، وسط جنگلهای سرسبز شمال، توی سرزمین گیلان، روستای کوچولو و قشنگی قرار داشت که مردم مهربون و شجاعی توی اون زندگی میکردن. اون موقع پادشاه ایران مظفرالدین شاه قاجار بود. اون همیشه مریض بود و از حال مردمش باخبر نبود. برای همین دشمن خیلی راحت و بدون هیچ سختیای وارد کشور ما شده بود. روستای کوچولوی قصه ما هم چون هیچ سربازی نبود که ازش دفاع کنه، به دست دشمن افتاده بود.
🔷 افرا، دختر کوچولوی زرنگی بود که با مامان و بابا و سه تا برادرش توی اون روستا زندگی میکردن. خونه اونها از چوب بود. بیشتر وقتها هم بارون میبارید. همیشه زمین خیس بود و صدای شرشر قطرهها به گوش میرسید.
♦️ افرا کوچولو کلاس دوم بود؛ ولی مدرسهاش چند تا روستا اون طرفتر، بالای یه کوه بلند بود. اون همیشه با بقیه دوستهاش ساعتها پیاده میرفتن تا به مدرسه برسن؛ آخه اونها باسواد شدن رو خیلی دوست داشتن؛ چون آقامیرزا بهشون گفته بود که اگه باسواد بشید، میتونید هرچی کتاب قصه یا کتاب علمی توی دنیا هست رو بخونید و چیزهای جدید یاد بگیرید.
❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇
https://btid.org/fa/news/221987
📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی
@T_Child در میان بگذارید.
📎
#قصه_شب
📎
#ابتدایی
🌸به کانال
#مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110