⭕️دکلمه خوانی
💠پنهان از چشمهای بخیل روزگار
فاطمه جان!
تو ستون استحکام عرشی بانو! اینگونه بر زمین نیفت!
برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخمهایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشی. هنوز اسلام نیازمند خطبههای توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه خویش میخواهد. برخیز و با همین نیمهجانِ مجروح، با همین پیکر زخم خورده در کوچههای شهر جاری شو.
درِ تمام خانههای خواب برده را با دستهای عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
امّا حیف...
اکنون که تو رفتهای، تمام دردهایت به پایان رسیدهاند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشستهای و بیشک، غصههایت را سر بر دامان او از یاد می بری.
امّا فاطمه جان!
اندوه من از بی تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دلهای تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت.
تو را پنهان از چشمهای بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دلهای گنهکارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بودهای، دور از دستها و چشمهای نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بینشانی، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانههای خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم.
فاطمه جان... شانهای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمیگردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخیاش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمیتوان سراغ گرفت.
دیگر هیچ کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد.
آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای منِ علی و فرزندانی که دیگر طاقت نگاههای سوگوارشان را ندارم.
وقتی که تو بودی، سفره خالی و بی رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائدههای آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی نان، با شمیم بهشتی تو از یاد میبردیم.
بانوی من!
یا حضرت زهرا...
هنوز امّا زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده ات را انفاق کنی و با لبهای روزهدار، از خداوند بشنوی که: «وَ یُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً».[۱]
—————
[۱]. انسان، آیه 8. (و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق میکنند).
📎
#متوسطه_اول
📎
#متوسطه_دوم
📎
#محبت_و_عشق_به_اهلبیت
📎
#دکلمه_خوانی
📎
#فاطمیه
🌸
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110